محمد نمدادی پور شاعر رودباری شعری را در وصف غربت و خشک شدن تالاب جازموریان سروده است که در ادامه می خوانید.
سلام وصبح بخیر ای جازموریان
سلام برمردمان خوب ایران
چرا ای جازموریان رفتی درخواب
چرا دیگر نداری قطره ای آب
چرا بستند هلیل وسد جیرفت
قدیمی هم همیشه راست میگفت
ندارد دیگه تالابت سبزه وگل
کجارفت چهچه گنجشک وبلبل
چرا آن روزگاران هم تموم شد
چرا آن باد وباران هم تموم شد
به کدامین گناه ویرانه گشتی
چرا ای جاز من حیران گشتی
بهشت روزگارانم توبودی
نماد برف وبارانم توبودی
چرا حالا تورفتی یکسره خواب
نکن ناله تودیگر نیست هم آب
کویر تشنه ات هم نا امیده
جواب اون محبت هات رسیده
بنال جازموریان باهم بنالیم
بنالیم چون که ما بی پر وبالیم
خداوندا مگر رحم از توآید
نباید جازمن عمرش سراید
بکن رحمی بزن باران وطوفان
براین جاز موریان خشک ویران
خداحافظ نمیگم جازموریان
که شاید رحمی آمد زنده شد جان
محمد نمدادی پور